صدای شعری که زندگی شده است
گفتهاند که ایران سرزمین شاعران است و هر فرد ایرانی که با احساس و انسانیت آمیخته باشد و طعم کلام را چشیده باشد، میتواند در حد خود شاعر باشد. شعر هر کس، آینۀ روح و زندگی و افکار اوست. آنچه به آینه ارزش میبخشد جلال و شکوه قاب آن نیست، بلکه میزان صفا و صافی آن است، که به عشق برآید، و از درد و رنج، صیقل مییابد.
کلمات ما، در واقع خود ما هستند و در این مقام، فرقی نمیکند که به قالب کلاسیک یا قالبهای نو فارسی سروده باشند، یا به زبان و گویشی محلی. آنچه که مهم است “خصلت آیینگی” سروده هاست.
شاعران بزرگ تاریخ، زندگی را در شکلهای رنگین و گوناگونی که دارد، استادانه به تصویر میکشند و بسیاری اوقات، خود از آن همه جلوههای زیبای عشق، در زندگی نصیبی ندارند. شاعران دیگری هم هستند که مفاهیم و دنیاهای درون اشعارشان را، خود به تمامی زندگی کردهاند و کلامشان، نه حاوی صنعتگریهای استادانه، بلکه حامل حس صمیمانهای است که تجریههای تلخ و شیرین و تیره و رنگینشان از جادوی حیات و چشیدن طعم عشق فراگیر به خالق و مخلوق را به سادگی، با خوانندگان و شنوندگان شعرشان، به اشتراک میگذارند. بین آن شاعران بزرگ و اشعار ماندگارشان، گاه قاصدان عظیم است که چنین فاصله ای، در این نوع از شاعران نیست.
آقای دکتر حسن جمشیدیان که به مصداق واضح کلام مولانا، خود طبیب جمله علتهای ماست، خیلی ساده و بی پیرایه، تجربههای حیات، درونی و بیرونی خود را با کلام و صدای خود و در بستر موسیقی آرام بخش سروش انتظامی، با ما به اشتراک گذاشتهاست.
تنها برای این که ما را حتی برای لحظهای، با طعم مستیآور جانداروی عشق و ایثار آشنا کند.بدون توقع دیگری.
میرعلیرضا میرعلی نقی ۱۳۹۷/۱۲/۸
شاعر و دکلمه: حسن جمشیدیان
موسیقی: سروش انتظامی
با ما در آوای مهربانی همراه باشید.